داستان کوتاه درمورد آرزو کردن


همه درصف ایستاده بودند و به نوبت آرزوهایشان را می گفتند. بعضی ها آرزوهای خیلی بزرگی داشتند. بعضی ها هم آرزوهای بسیار کوچک و پست! نوبت به او رسید. از او پرسیدند: چه آرزویی داری؟ گفت : می خواهم همیشه به دیگران یاد بدهم، بی آنکه مدعی دانستن (دانایی) باشم. پذیرفته شد! گفتند چشمانت را ببند! چشمانش را بست. 

 

 وقتی چشمانش را باز کرد، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است! با خود اندیشید: حتما اشتباهی رخ داده، من که این را نخواسته بودم! 

 

 سالها گذشت. روزی داغی اره را بر روی کمر خود حس کرد. بازاندیشید: عمر به پایان رسید و من بهره خویش را از زندگی نگرفتم! با فریادی غمبار سقوط کرد. نفهمید چه مدت خواب بود یا بیهوش! با صدایی غریب؛ که از روی تنش بلند می شد؛ به هوش آمد. تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود. 


مجله اینترنتی پارسیان | پورتال علمی ، تفریحی و سرگرمی ، فیلم و موزیک   ,آرزوهای ,بعضی ,، ,گفتند ,داستان ,چشمانش را ,بعضی ها ,داستان کوتاه ,    ,آرزو کردن ,داستان کوتاه درموردمنبع

داستان کوتاه درمورد آرزو کردن

دانلود فیلم رحمان 1400 با کیفیت اصلی 4k با دانلود لینک مستقیم

دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای شهرام صولتی به نام دنیا

دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای امین قباد به نام دوتاییا

دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای یاسر بینام به نام چشم بسته

دانلود مقاله آبکافت سورفکتین بر روی کربن فعال – الزویر ۲۰۱۹

رایانه یا کامپیوتر چیست و چه تحولی در زندگی بشر ایجاد کرد

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

فان فست - دانلود آهنگ بندری - متن آهنگ بندری ارزانی کارتن اسباب کشی در مشهد نسیما دانلود بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. معرفی کالا فروشگاهی dsfdsagwegtew ♣♣♣ غروبی در سپیده دم ♣♣♣ فروشگاه اینترنتی و تخصصی مبل رویا مجله سرگرمی تفریحی تازه ترین آگهی استخدام